عبد کریم
يا محسنُ بحق الحسن،عجل لوليک الفرج
جمعه 28 خرداد 1395برچسب:اشعار فراق و انتظار, :: 1:3 ::  نويسنده : عبد کریم

حتما دلیلی دارد این دوری و هجران

چون ما گذشتیم از شما ،بسیار آسان

گر روی عهد خود همه بودیم محکم

حتما میامد ، حاجت چشم انتظاران

شنبه 8 خرداد 1395برچسب:اشعار ,فراق, انتظار, :: 9:10 ::  نويسنده : عبد کریم

نامت که به لب باشد /حال دلِ من خوب است

بی ياد تو ای آقا /هر دم دلم آشوب است

از بس که کريمی تو /من هم به تو مينازم

ردّم مکن اي آقا /من عاشق پروازم

پرواز حقيقي هست /ذکر و دم يا مهدي

عشق است همين جمله /دور از همه با مهدي

حال دلم اين ايام /آشفته و محزون است

حرفش همه جا پيچيد /مهدي چه دلش خون است

دل خون شدنت آقا /بي رحمي ما باشد

تا کي پي اغياريم /ارباب جدا باشد

ما حضرت مهدي را /از صحنه به در کرديم

ما ناخلفيم آقا /ظلمي به پدر کرديم

برگردو بيا آقا /اوضاع بدي داريم

تا روز ظهور تو /حبس ابدي داريم

دور از تو شدن يعني /رسوايي و ويراني

من را بخر اي آقا /هر چند به ارزاني

من سرخوشم از اينکه /نام تو به لب دارم

برگرد اباصالح /اي گرمي بازارم



ادامه مطلب ...
شنبه 8 خرداد 1395برچسب:اشعار ,فراق, انتظار, :: 9:8 ::  نويسنده : عبد کریم

سلايق بر حقايق جانشين است

دليل غربت مولا همين است

حقيقت نام مهدی هست و عشقش

غلامِ درگهِ او برترين است

جمعه 7 خرداد 1395برچسب:اشعار ,فراق, انتظار, :: 11:30 ::  نويسنده : عبد کریم

بيا تا زير پايت گُل فشانيم

به پيشت راز اين دل را بخوانيم

تو هستی با خبر از راز اين دل

مدد کن تا غلام تو بمانيم

پنج شنبه 6 خرداد 1395برچسب:شب ,جمعه, کربلا, :: 14:21 ::  نويسنده : عبد کریم

يک حرم دارد حسين ابن علی فوق جنان

پر کشد سمت حرم دلهای جمع عاشقان

برترين لذت خدا داند همين يک جمله است

يک شب جمعه حرم، با مهدي صاحب زمان

سه شنبه 4 خرداد 1395برچسب:اشعار فراق و انتظار, :: 11:44 ::  نويسنده : عبد کریم

ای تمام آرزوهايم بيا و درد را درمان نما

کين دلم ديگر ندارد، تابِ اين رنج و بلا

خوب ميدانم،که من هستم، دليلِ غيبتت

تو کرم کن خاطرِ لبخند مادر جان بيا

بگويد گر کسی ديده به عالم /گلي زيباتر از لبخند مهدی

بُود در اوج آزادی و عزّت /غلامی که بُود در بند مهدی

گرفتار جمال دلربايت /بُود هر کس که دلبر ميشناسد

چه خواهد آنکه ديده ماه رويت /يقين گوهر شناس ،زَر ميشناسد

امير عالمی و مهربانی /چگونه وصفتان گويم،کريما

تو تفسيري به تکبير و به توحيد /شمایي نور مطلق ،ای رحيما

ندارد عالمی سيمای ماهت /يقين يوسف بُود مخلوق دستت

به تيغِ ابروان جانم به در کن /سر و جانم فدایِ ناز شصتت

مرا يک باده از دست خودتت دِه /که تا روز قيامت مست باشم

دگر فکرم فقط پيش تو باشد /ز روی دلکشت سرمست باشم

مرا يک جرعه از جام يقين ده /که دل مجنونِ سيمای تو گردد

مرا با گوشه چشمت نظر کن /که رام چشم شهلایِ تو گردد

خواهی که بگيری، تو نور و برکات

يا طالب عشقی و کمال و حسنات

هر لحظه به ياد حضرت مهدی باش

نذر فرج و سلامتيش صلوات

شنبه 18 ارديبهشت 1395برچسب:اشعار فراق و انتظار , :: 16:7 ::  نويسنده : عبد کریم

تک سوار دشت تنهايي بيا

اي امير عشق و شيدايي بيا

ما دگر طاقت نداريم اي عزيز

اي تو معنا بخش آقايي بيا

زندگي بي عشقتان بي رونق است

تا نخوردم چوبِ رسوايي بيا

با خلوصم کن تو اي ياابن الحسن

آخرين فرزندِ زهرايي بيا

عشقتان باشد به دل احلا عسل

اي که حلّ هر معمايي بيا

دو شنبه 13 ارديبهشت 1395برچسب:اشعار فراق و انتظار, :: 19:1 ::  نويسنده : عبد کریم

درد درمان ميشود با ذکر يا مهدی مدد /سخت آسان ميشود با ذکر يا مهدی مدد

بس که آقايم غريب است و ندارد ياوري /چشم گريان ميشود با ذکر يا مهدی مدد

گر که خواهی قلب و دل گيرد جلا /نور باران ميشود با ذکر يا مهدی مدد

گر که خواهي تو ثواب ختم قرآن کريم /فوقِ قرآن ميشود با ذکر يا مهدی مدد

گر بخواهي قلب خود را غرق دين داري کني /غرق ايمان ميشود با ذکر يا مهدي مدد

ای که مينالي چرا بي عشق باشد اين جهان /عشق باران ميشود با ذکر يا مهدی مدد

کس مَپندارد ظهورش سخت و طولاني بُود /کار آسان ميشود با ذکر يا مهدی مدد

درد داریم و ولی کمتر صدايش ميزنيم/درد درمان، ميشود با ذکر يا مهدی مدد

جمعه 10 ارديبهشت 1395برچسب:اشعار فراق و انتظار , :: 16:44 ::  نويسنده : عبد کریم

غريب است و ندارد يار و ياور

ولی دارد هوای ما مکرّر

بياييد و بخواهيم از خداوند

ظهورِ التيامِ زخمِ مادر

رفته بودي که بيايي،چه قدر طول کشيد /تا نباشد گلِ لبخند شما بيماريم

شده هر لحظه ي من آهي سرد /تا نيايي گل زهرا به خدا غم داريم

رفته بودي که بيايي چه قدر طول کشيد /نکند حناي من بي رنگ است

چقدر باعث زحمت شده ام مهدي جان /دل من سخت تر از يک سنگ است

رفته بودي که بيايي چه قدر طول کشيد /چشم ما به دوريت عادت کرد

تو نبودي و دلم هر سو رفت /دشمنت عشق تو را غارت کرد

رفته بودي که بيايي چه قدر طول کشيد /حال دل بي تو غم و ماتم شد

آنقَّدر من ز شما دور شدم /دل من سخت چو يک آهن شد

رفته بودي که بيايي چه قدر طول کشيد /حالِ هر لحظه ي ما عصيان شد

آه و افسوس به حالِ منِ زار /حضرتش ز کار من گريان شد

ظهورش بخواه و تکبّر مکن /تکبّر فقط دوری از اين دعاست

که سرگرم خود باشی و زندگی /نگويی به لب صاحبِ من کجاست؟

چه خوش باشد اين زمزمه /که باشد به لب نامِ صاحب زمان

تمام خوشیِ زمان اين بُود /که خدمت کنی بر غريبِ جهان

گدايی درگاه او عزت است /برو معنيش را ز عيسی بپرس

فقط خدمتش کن، همين والسّلام /نگويي چرا؟ و ز من هم نپرس!

برو پاي درسِ امام ششم /که گفته سخن او زِ آخِر زمان

به ما گفته گر درکِ مهدي کني /بشو خادمِ خوبِ صاحب زمان

و در حال حاضر همان کربلاست /حسين زمان طالبِ ياری است

اگر يار او گشته ای مرحبا /و اِلّا جزايت غم و خواری است

همين حرف پايان و مطلب تمام /که اول به خود گويم از اشتياق

که مولای عالم غريب و طريد /چرا زنده مانديم،در اين فراق ؟

جمعه 20 فروردين 1395برچسب:اشعار فراق و انتظار, :: 12:50 ::  نويسنده : عبد کریم

تا تو نيايی به خدا بهار نيست

اين دل وحشت زده را قرار نيست

دل به کسی غيرِ امامت مده

هيچ کسی برتر از آن، نگار نيست

اشک هاي عاشقانت اي ارباب /از سر عشق ناب شماست

شک ندارم که نوکري دلم /اثر ذکر ناب يا زهراست

حضرت مهدی ای غريب زمان /بی شما زندگي چه غمبار است

تا شما بين غيبتي ارباب /غم و اندوه ما چه بسيار است

زندگانی در اين زمان عجيب /بي وفا شده بيا ارباب

چه قدَر آرزوي ديدارت /ناله شد، براي پير و شباب

تو غريب تر ز بي کفن بودي /کو حبيب و ظهير و حرّ شما

ما امامِ زمانِ خود رها کرديم /مثل کوفيان ميان دشتِ بلا

با همه بدی و بی رحمي /توهميشه دعايمان کردي

ما که غافل از شما بوديم /ولي باز هم، صدايمان کردي

دستمان را گرفتی يا مهدی /در ميان فتنه هاي اين دوران

العجل مهربان تر از مادر /ای به هر درد و مشکلی درمان

شنبه 29 اسفند 1394برچسب:تحويل سال مهدوي, :: 23:22 ::  نويسنده : عبد کریم

خوش به حال آنکه در بدو شروع سال خود

نيک گرداند به فعلي سر به سر احوال خود

برترين فعل زمان باشد دعا بهر ظهور

بعد از آن دارد دعاي حضرتش دنبال خود

مرحبا بر آن کسي که ذکر يا مهدي به لب

در همان لحظه بگيرد عيديِ امسال خود

سه شنبه 25 اسفند 1394برچسب:اشعار فراق و انتظار, :: 11:57 ::  نويسنده : عبد کریم

تا کي دهي رأي و نظر بر اين و بر آن /تا کي همه دور از رخ دلجوي جانان

زشت است ديگر حضرت مهدي غريب است /درياب مولا و امام خود مسلمان

رأي و نظرهامان همه دور از رضايش /آيا نبود،برگ رضايش روحِ ايمان؟

دشمن به بازي ميدهد افکار ما را /ما هم ميان خواب خوش در بين طوفان

طوفان غم يعني هزار و يکصد و هشتاد سالي /مولاي عالم هرشبش شام غريبان

اسلام ما پر گشته از کبر و سليقه /در بين ما ويران شده معنايِ قرآن

قرآن دهد ما را خبر بر آل حيدر /در اين زمان مهديِ او آقاي دوران

در قلب خود مهر امامت را بپرور /باشد مطيعِ مهدي زهرا مسلمان

عبد اميرالمؤمنين باش و ائمه /تا کي دهي رأي و نظر بر اين و بر آن

یک شنبه 23 اسفند 1394برچسب:اشعار فراق و انتظار, :: 17:7 ::  نويسنده : عبد کریم

پشت در زد ناله اي از ضربت آن بي حيا

ناله اش اين شد،عزيزم،جان من، مهدي بيا

مادرت را دشمنان،از حب حيدر ميزنند

اي عزيزم انتقامم را بگير از اشقيا

سه شنبه 11 اسفند 1394برچسب:ظهور, :: 13:38 ::  نويسنده : عبد کریم

آندمي که منتقم آيد به جنگ دشمنان

حضرت عباس باشد،لشکر صاحب زمان

برق چشمان ابالفضل علي کافي بُود

تا شود نابود و ويران لشکر اهريمنان

سه شنبه 11 اسفند 1398برچسب:يا اباصالح المهدي ادرکني, :: 12:55 ::  نويسنده : عبد کریم

نوکر کوي حسن گشتم و ارباب مرا امر نمود

خواهي راضي بشوم،نوکريِ مهدي کن

کاش روزي بشود رأيِ همه يا مهدي

هر چه خير است پس از آن به ثمر مي آيد

هر چه ما پشت کنيم،دور شويم از برِ يار

پاکي و عشق و محبت برود،خوف و خطر مي آيد

واي اگر فعل کسي باعث اندوه و فغانش گردد

بَرِکت از کفِ او ميرود و نحس و شرر مي آيد

عشق مهدي چو عسل نه،که معناي خوشي است

عاقبت غيبتِ آن منجي و موعود به سر مي آيد

همه ي زندگيت وقف گل نرگس کن

برکات و خوشي و رزق به هر شام و سحر مي آيد

جمعه 30 بهمن 1394برچسب:اشعار فراق و انتظار, :: 17:33 ::  نويسنده : عبد کریم

سرّ اشک و ندبه هايم را که ميداني ز چيست

اين غروب جمعه ها باشد دليل حال من

ناسپاسي ناکنم،خوش باشم از اين گريه ها

تا نگاه تو بتابد ،خوش بُود احوال من

تو کرم فرما نگاهت را ز اين دل برمتاب

هر چه باشد دوستت دارم، همه اقبال من

گر نباشد عشق تو،اين زنده ماندن را چه سود

عشق من مهدي زهرا،منشأ هر فضل و جود

پنج شنبه 29 بهمن 1394برچسب:اشعار, فراق و انتظار, :: 17:9 ::  نويسنده : عبد کریم

عشق بر بازي گرفته شد ميان مردمان

شد کلام هر هوس باز و اسيرِ لقمه نان

معني و مفهوم عشق باشد همين

نوکريِ آسْتانِ حضرتِ صاحبْ زمان

چهار شنبه 28 بهمن 1394برچسب:ايام فاطميه , :: 20:52 ::  نويسنده : عبد کریم

به تن کن مشکي ماتم، بياور شال ماتم را

که قطب عالم امکان عزادارِ غمِ زهراست

مبادا طعنه اي سُستت کند در راه محبوبت

که عالم زير اقدامِ کنيزِ فاطمه، اَسماست

رها کن حرف مفت منکرين اين مناقب را

که کلّ لذّتِ دنيا ،گدايي درِ مولاست

اميرالمؤمنين خود هم اسير نام زهرا بود

و حالا چشم مهدي خيره بر باقيِ هيزم هاست

خداوندا رسان آن منتقم ،منجي عالم را

که ذکرم العجل يا رب به حقّ زينب کبراست

و هر که نوکري خود کند نذر ظهورِ عشق

بداند نوکري او هميشه وصلِ بر درياست

یک شنبه 18 بهمن 1394برچسب:اشعار فراق و انتظار, :: 16:42 ::  نويسنده : عبد کریم

زيبا ترين گل زهرا بيا بيا

اي مقتداي مسيحا بيا بيا

با بودنت غم دلها شود تمام

اي رافع همه غم ها بيا بيا

یک شنبه 18 بهمن 1394برچسب:اشعار فراق و انتظار, :: 13:50 ::  نويسنده : عبد کریم

قلبمان پر از اندوه ، حال و احوالمان پر از وحشت

يا اباصالح المهدي، پس قدم رنجه کن ببر ذلت

ما که سربارتان هستيم،ولي بازهم دعا گويي

تو بيا چشان بر ما، عشق پاک و پر از عزت

یک شنبه 27 دی 1394برچسب:اشعار فراق و انتظار , :: 9:34 ::  نويسنده : عبد کریم

عابد ميخانه يارم، مرا با غم چه کار

عشق من زلف نگار و آن خم گيسويِ يار

دل اگر مست رخ مهدي شود، ديگر چه غم

غم شود سهم دلي که نيست مجنون نگار

ما نديده عاشق رويت شديم،ياابن الحسن

عشق يعني پيروي از تو ،به اسم انتظار

هر کسي سهمش نباشد اسم و رسم منتظر

منتظر يعني هميشه در پيِ لبخند يار

گر شود لبخند او سهمِ کسي در زندگي

عقل حيران ميشود، دل ميشود مهو نگار

تو بتابان نور رويت،بر دل مجروح ما

تا بگيرد قلب ما، بر درگه جانان قرار

جمعه 11 دی 1394برچسب:اشعار فراق و انتظار, :: 14:4 ::  نويسنده : عبد کریم

روز من چون شبِ تاريک شده بي تو،بيا

بي تو ارباب در اين دار فنا نيست صفا

کي شود صورت ماهت بشود شمس زمين

گل نرگس تو بيا،مُردم از اين جور و جفا

چهار شنبه 9 دی 1394برچسب:اشعار فراق و انتظار , :: 11:19 ::  نويسنده : عبد کریم

آقا ،عيوب من محاسنتان را سفيد کرد

اين بي وفايي من، آمدنت را بعيد کرد

آقا بيا،که قاتل جانم نبود توست

آقا نيامدنت، غمِ دل را شديد کرد

شنبه 5 دی 1394برچسب:اشعار فراق و انتظار , :: 14:14 ::  نويسنده : عبد کریم

رسم و رفتارم چگونه است؟مي پسندد يا که نه؟

گفت و کردارم چگونه است؟مي پسندد يا که نه؟

نکند ما بي تفاوت بر رضايش گشته ايم

فکر و افکارم چگونه است؟مي پسندد يا که نه؟

حضرتش خيلي غريب است و ندارد ياوري

حال دلدارم چگونه است؟،ميخندد يا که نه؟

جمعه 4 دی 1394برچسب:اشعار فراق و انتظار, :: 11:41 ::  نويسنده : عبد کریم

اي خستگان غيبتش، اين دوره ي بد عهدي است

راهِ نجاتِ ما فقط، ديدارِ روي مهدي است

تا ميتواني ياد کن از حضرت صاحب زمان

نام قشنگ حضرتش حلال هرچه سختي است

یک شنبه 29 آذر 1394برچسب:شب يلداي مهدوي, :: 15:47 ::  نويسنده : عبد کریم

حرف ها دارد حکايت از شب يلداي سال /تو نميخواهي بيايي، مُردم از شوق وصال

غيبتت آقا چه طولاني شده، ياابن الحسن /تو بيا اي با کرم ،شيرين سخن،زيبا جمال

علت دوري ما ،حتما ز اعمال من است /ور نه ارباب شما تشنه تري بهرِ وصال

اين شب يلدا شده توام به لبخند شما /ميدهد مهديِ زهرا ،بر ابولؤلؤ مدال

اي عزيز هم وطن،اي شيعه ي مولا علي /با دعايت ميشوي محبوبِ ذاتِ ذوالجلال

بين جمعي گر شدي صاحب سخن يادي نما /از امامِ مهربان، معني و مفهوم کمال

او غريب است و ندارد ياوري،ياري نما /حضرت صاحب زمان را درشب يلداي سال

جمعه 27 آذر 1394برچسب:اشعار فراق و انتظار, :: 14:23 ::  نويسنده : عبد کریم

خوش به حال آن زمين، که پا نهي بر روي آن

خوش به حال آن دلي که تو شوي محبوب آن

گشته اين دنيا بدون رويتان زندان و بند

العجل اي منتقم ،يا حضرت صاحب زمان

اين هفته هم، لايق ديدار نبوديم /انگار همه عاشقِ دلدار نبوديم

بودند قليلي همگي عاشق رويت /آقا تو ببخشاي که بسيار نبوديم

ترسم به درازا بکشد آمدنت،بعد /حسرت بشود جمله چرا يار نبوديم

اي شيعه برو کربُبَلا، تا که بفهمي /هنگام کمک،ما همه بيدار نبوديم

بيدار شوي با لگدِ دشمنِ مهدي /رهبر شده تنها چو هُشيار نبوديم

باشم خِجل از روي تو يا حضرت مهدي /غم خوردي و ما در پي غمخوار نبوديم

بيمار شدي از گنه و ضلالت ما /اما همه دور از تو و بيمار نبوديم

آقا دلمان مايل بر روي شما نيست /صدحيف که ما جمله هوادار نبوديم

عادت شده جمعه،که نامت به لب ماست /افسوس که هر لحظه پيِ يار نبوديم

هر جا خطري بود ز نام تو گذشتيم /اي واي که ما ميثم تمار نبوديم

ميثم و يار که هيچ،حضرتِ مهدي /بر کوي تو همچون سگِ در غار نبوديم

آقا تو کمک کن، بشوم خادم کويت /از لطف شماست، در پيِ اغيار نبوديم

جمعه 13 آذر 1394برچسب:اشعار فراق و انتظار , :: 10:23 ::  نويسنده : عبد کریم

پسر فاطمه اي، حيدرِ مظلوم زمان

نام تو حک مينمايم بر دلم با عشق و جان

عهد بستم با امام سرجدا اينگونه من

من نباشم کوفي وتنها بماند عشقمان

جمعه 13 آذر 1394برچسب:اشعار فراق و انتظار , :: 10:20 ::  نويسنده : عبد کریم

چه تجمع شده بود دور ضريح جدّت

ولي اي کاش همه تشنه ي ديدار نگاهت بودند

لطفتان بود که ما راهي آنجا بوديم

ولي اي کاش همه چشم به راهت بودند

چند روزيست دلم نام تو را ميشنود ميلرزد

به گمانم سگتان را ،بين زوّار نوشتي ارباب

بار اول در تشرف ،شده ام همقدمِ خواهرتان

بي جهت نيست شدم مست و خراب و بيتاب

ذهن من صحنه ي گريه در حرم ميسازد

ياد سقا و علم،ناله ي طفلان و سراب

کاش در بين الحرمين،صورت مهدي بينم

اي وارث غربت ائمه ،تو مرا هم درياب

شنبه 9 آبان 1394برچسب:اشعار فراق و انتظار, :: 17:30 ::  نويسنده : عبد کریم

يا لثارت الحسين مهدي غريب و بي کس است /حضرت ارباب هم از غربتش دلواپس است

نَنگ باشد بار ديگر ثبت گردد در جهان /آخرين فرزند زهرا و علي هم بي کس است

غربت مولا بُود بيش از تمام واژه ها /با چه رويي من نويسم مهديا اوضاع پَس است

روح و جان ما همه دور از رخ ماه شماست /بي جهت نيست که ايمانم به پيشت نارس است

ما پي احوال خوش گرديم، دور از محضرت /ذهنمان پر گشته از اوراد هرچه ناکس است

حق اگر مهديست،با غيرت چه کار /پيروي از هر رياکار و دغل کاري بس است

گر مراد حقِّ عالم حضرت حجت بُود /پس مريد غير او گشتن فقط خار و خس است

تا که دستت ميرسد، بهرِ ظهور کاري بکن /چون که معيارِ عبوديت رضاي حضرت است

شاعر اين شعر،گشته شهره با نامِ امام /آه و افسوس،که مولايم هنوزم بي کس است

دو شنبه 4 آبان 1394برچسب:شب عاشورا و امام زمان عج, :: 15:56 ::  نويسنده : عبد کریم

بار غم امشب به قلبِ حضرتِ مهدي بُود

بين اين نوکر و مولايش به عشق عهدي بُود

عشق باشد چشم گريان و دعا بهرِ ظهور

پس دعا کن حضرتش را که غريب مهدي بُود

تو را به شال عزايت،به چشم خون بارت

بيا که در شب اول تو روضه خوان باشي

برايِ آمدنِ حضرتش، بدان نوکر

ز قيد و بند عوالم رها،تو بي کران باشي

وگر نشد که بيايد، به پيش ما مهدي

هميشه و همه جا،ياد صاحبَ الزَّمان باشي

ميان روضه هاي حسين بهترين وقت است

به لب دعاي ظهور و تو نوحه خوان باشي

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 7 صفحه بعد

درباره وبلاگ

با عرض سلام خدمت بازديد کنندگان محترم .اين وبلاگ با موضوعيت اصلي اشعار مذهبي طراحي شده است . براي سهولت در دسترسي به اشعار مورد نظر در قسمت عناوين مطالب شخصيت مورد نظر خود را انتخاب کنيد.ضمنا احاديث مهم و ضروري در قسمت عناوين مطالب قرار داده شده است. آدرس کانال تلگرام @Abdekarim_ir يا علي مدد
موضوعات
آخرین مطالب
نويسندگان